بعد از مدتها برگشتم به اینجایی که با اینکه کم اومدم و کم گفتم، حال و احوالم رو تا حدی تسلی داده و دلتنگش میشم. وقتی از همه جا رونده و مونده م، وقتی راحت نیستم با حرف زدن با کسی ، میام اینجا و حس میکنم اینجا برای من همون
اتاق آبی سهرابه. هممون یه اتاق آبی داریم و باید داشته باشیم، چون یه جاهایی آدم خسته ست. خسته ست از حرف بقیه، از معاشرت، از شلوغی و فرار از خویشتن. یه اتاق آبی لازمه تا قشنگ مواجه بشی با اون حس درونیت، بهتر بگم، با غم بزرگ درونیت که کل روز قایمش کردی و شبا یه ناخنکی به گوشه قلبت میزنه. کاش میشد رفت. رها کرد ، رها شد ، و رفت .. کارها، کلاس ها و آدمها تا یه جایی حواست رو پرت میکنن، خوشایندن و کمک کننده ان. بعضی جاها باید بمونی، ساکت بشی و فکر کنی که راه درست چیه .. یه روزی از همه جا خواهم رفت. و اون روز دیر نیست. برای تو...
ادامه مطلبما را در سایت برای تو دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : shahrzaad بازدید : 89 تاريخ : جمعه 17 تير 1401 ساعت: 15:17